نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

ساحره پورتوبلو

نام کتاب: ساحره پورتوبلو
نویسنده: پائولو کوئلیو
مترجم: آرش حجازی
تعداد صفحات کتاب: ۲۹۵ صفحه

کوئلیو که به اندازه کافی شناخته شده هست که احتیاجی به توضیح نداشته باشه... در لینکی که ازش معرفی کردم اطلاعات کاملترش هست... کتاب ساحره پورتوبلو رو در سال ۲۰۰۶ نوشته. توضیح در مورد داستان هم در لینکی که معرفی کردم هست.
من بیش از ۱۰ تا کتاب تاحالا از کتابهای کوئلیو رو خوندم... بعد از کتاب زهیر انتظار بیشتری رو نسبت به نوشته های کوئلیو داشتم... این کتابش به نظر من هیچ حرف جدیدتری رو نسبت به کارهای قبلیش نداشت... تاکید اصلی بر قسمت مادینه وجود و طبیعت و خدا بود... فقط چیزی که در کتاب به نظر من خوب بود سبک روایی داستان بود که از زبان آدمهای مختلف نقل میشد... که خوب البته در ادبیات چیز جدیدی نیست مثل چند نمونه از کارهای فالکنر ولی در کارهای کوئلیو اولین بار این سبک استفاده شده بود. کتاب بیشتر متناسب با روحیات زنانه هست... احتمالا خانمها بیشتر از این کتاب خوششون بیاد.

خاطرات روسپی های سودازده من

نام کتاب: خاطرات روسپی های سودازده من
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: امیرحسین فطانت
تعداد صفحات کتاب: ۱۲۵ صفحه PDF

این کتاب آخرین داستان بلند گابریل گارسیا مارکز هست... کتاب در سال 2004 نوشته شده و ترجمه فارسی اسم کتاب میشه "خاطرات روسپی های سودا زده من"... کتاب در ایران با اسم "خاطره دلبران سودازده من" چاپ شد و بعد از اینکه چاپ شد وزارت ارشاد ممنوع اعلامش کرد و شروع کرد به جمع کردنش و با مسئولانی هم که مجوز چاپ داده بودن به شدت برخورد کرد و به نقل از خود وزارت ارشاد اخراجشون کرد... خبر کاملش رو می تونین از اینجا بخونین.

توضیح مختصری در مورد کتاب بگم براتون... سبک نوشتاری کتاب کاملا همون سبک آشنای مارکز هست... (گابریل گارسیا مارکز جزو نویسندگان مورد علاقه من هست)... نسبت به کارهای قدیمی ترش تفاوتی که خیلی مشهود بود این بود که سبک رئالیسم جادویی مارکز خیلی بیشتر به سمت رئالیسم پیش رفته... داستان کلی در مورد تفاوت بین عشق و ارتباط جنسی هست... دیدگاهی که مارکز در مورد مسائل جنسی داره دیدگاه متفاوتی نسبت به نویسندگان اروپایی و آمریکای شمالی هست و در دو تا کتاب دیگه ای که من ازش خوندم (صد سال تنهایی و پاییز پدرسالار) همین دیدگاه تکرار شده... داستان عبارات و کلمه هایی داره که متناسب با عرف نیستن... برای من جای تعجب داره که چطور این کتاب حتی با سانسور قسمتهایی ازش چاپ شده...

در کل من کتاب رو کار خیلی قوی نمی دونم ولی کار نسبتا خوبی هست... کتابهای متنوعی از نویسنده های مختلف در مورد تحلیل اجتماعی و روانشناختی روسپی ها خوندم و به نظر من در این مقوله این کتاب، کتاب نسبتا خوبی هست.

حاشیه همایش مولانا در تهران

حدود دو هفته پیش برای همایش مولانا که در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی در ولنجک برگزار میشد دعوت شده بودم که رفتم. حاشیه هایی از این همایش رو براتون نوشتم گفتم شاید جالب باشه به نظرتون.
این همایش با حضور بیش از 90 مولوی شناس از 30 کشور جهان برگزار شده بود. از نکات قابل توجه این بود که این سالن اجلاس بر عکس چیزی که ازش تصور داشتم اصلا جای باشکوهی نبود و برعکس بیشتر هم نا مرتب بودنش توی چشم میزد. کنار سالن اصلی همونجا روی سنگها چند تا فرش پهن کرده بودن و کفشهای در اومده اون وسط ریخته بود و با یه برگه کاغذ پرینت شده که به ستون کنارش چسبونده بودن نوشته بودن نمازخانه برادران! صندلی که من توی سالن اصلی روش نشسته بودم قسمتی از دسته اش شکسته بود و چوب دسته کاملا قابل جدا شدن بود. پذیرایی هم در مقیاس این همایش فوق العاده بد بود! چایی در لیوانهای یه بار مصرف پلاستیکی تازه چایی با فلاسکهای کوچیک روی میزها بود. مقیاس این همایش برای دولت در حدی بوده که این همایش رو روز اول احدی نژاد افتتاح کرد و تازه من روز دوم که بودم خود مسئولها میگفتن خیلی منظم تر از روز اول بوده!

کمی هم در مورد محتوا براتون بگم. آدمهایی که سخنرانی داشتن و احتمال داره بشناسین یکی دکتر بلخاری بود که با اینکه من اصلا باهاش هم عقیده نیستم ولی به جهت اینکه دامنه اطلاعاتش نسبتا وسیع هست جزو کسایی هست که براش احترام قائل هستم. سخنرانی خوبی داشت و قسمتی از اندیشه های مولوی رو با کسایی که همدوره و قبل از مولوی بودن مثلا ابن عربی مقایسه کرد. سخنرانیش ایرادی بهش وارد نبود و تفاوتی که من با نظراتش دارم بیشتر تفاوت در برداشتهامون هست. دو سخنران بعدی روخوانی کسل کننده و یکنواختی داشتن که به هیچ وجه قابل استفاده نبود. از کسایی که من دیدمشون ولی سخنرانیش رو نبودم دکتر جان می لینگ بود که مولوی شناس هست و از قبل میشناختمش و یکی از کتابهاش در مورد مولوی که در ارتباط با عشق عارفانه در مثنوی معنوی هست رو قسمتهاییش رو خوندم. کس دیگه ای که احتمال داره بشناسینش و سخنرانی داشت <کریم زمانی> بود. کریم زمانی رو شناخت نسبتا خوبی از آرا و نظراتش دارم. غیر از مجموعه 7 جلدی تفسیر مثنوی معنوی که نوشته و بهترین تفسیر موجود برای کسایی هست که می خوان از پایه مثنوی خوانی رو شروع کنن کتاب با ارزش دیگه ای داره با عنوان "میناگر عشق" که شرح موضوعی مثنوی معنوی هست و به نظر من مجموعه خوبی برای امور تحقیقاتی هست و من خودم از خیلی از مطالبش تونستم استفاده بکنم. در نهایت به نظر من اندیشه های کریم زمانی در ارتباط با مولوی عمیق نیست ولی تا حدود خوبی دقیق هست که نکته مهمیه. سخنرانیی هم که داشت حرفهای بسیار ساده ای بود که حاوی نکته خاصی نبود ولی به خاطر شناخته شده بودنش سالن پر شده بود. از نکات جالب دیگه این بود که همایش از لحاظ محتوا بسیار پراکنده، بی نظم، نا مشخص، بی هدف و سردرگم بود! حتی برنامه های سخنرانی ها مشخص نبود. من خودم در دو سخنرانی متفاوت 2 تا حرف متضاد در ارتباط با آشنایی مولوی و شمس شنیدم! یکی اون روایت رو افسانه ای که به وضوح ساختگی است خطاب کرد و دیگری همون رو به عنوان یه حقیقت متعالی ازش استفاده کرد!

از نکات قابل توجه دیگه ای که وجود داشت این بود که به زحمت تلاش شده بود این همایش بزرگ به نظر بیاد! تعداد زیادی مقاله و پایان نامه هم در ارتباط با مولوی مطرح شده بود و به یه سری هم جوایزی دادن که بدون اینکه بخوام اغراق بکنم میگم به نظر من انجامش کار کمتر از یک هفته هست! و یه وجه مشترکی که خیلی از مقاله ها داشتن این بود که این حرف رو بزنن که هر چی در این فاصله اندیشه بشر پیشرفت کرده رو که قبلا مولوی گفته بوده!! این تصور کلا جزو فرهنگ ایرانی ها هست که به خیال باطل فکر میکنن که هر آنچه که در دنیا پیشرفت حاصل میشه رو قبلا خودشون بهترش رو داشتن! این تصور ناشی از عمق سطحی نگری و خودخواهی هست. من قبول دارم که مولوی جلوتر از زمان خودش بوده ولی مثلا در یکی از سخنرانی ها اندیشه های مکتب پست مدرنیسم رو همون چیزایی معرفی میکرد که مولوی هم گفته بوده! مثلا به عنوان یه مثال از نوشته سبک metafiction که ایتالو کالوینو در آثارش و بخصوص "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری ... " استفاده کرده و در واقع نوع جدیدی از راوی رو به دنیای ادبیات معرفی کرده مثالی اورده شد که مثلا در یه بیت مولوی همین سبک رعایت شده! در مورد میزان سطحی نگری بودن این حرف توضیحی نمی نویسم چون فکر میکنم به اندازه کافی واضح باشه.

برای اینکه زیاد طولانی نشه عبارتی رو در از برتراند راسل فیلسوف تجربه گرای مکتب آکسفورد و از پیروان دیوید هیوم و هربرت اسپنسر از مقاله ای که با عنوان منطق و عرفان نوشته رو به نقل از کتاب عرفان و فلسفه نوشته استیس می نویسم:

"برتراند راسل، فیلسوفی که ظن احساساتیگری یا آسانگیری یا گرایش و تعلق خاطر به عرفان در حقش نمی رود، در یکی از مقالات مشهورش چنین نوشته است: <بزرگترین فلاسفه نیز احساس کرده اند که هم به علم هم به عرفان احتیاج دارند> "

اراده قدرت

نام کتاب: اراده قدرت 
نویسنده: فردریش نیچه
مترجم: مجید شریف
تعداد صفحات کتاب: ۷۹۰ صفحه

در لینکی که از این کتاب معرفی کردم توضیحات خیلی کاملی در مورد کتاب هست که به نظر من کاملا کافی هست... در مورد خود فردریش نیچه هم در لینکی که معرفی کردم توضیحات کاملی هست... در ارتباط با کتاب فقط کمی توضیح می نویسم.
کتاب به صورت یک اثر ناتمام و نوشته های پراکنده فردریش نیچه از سال ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۸ هست... بعد از مرگ نیچه این کتاب چاپ شده و تلاش شده که یادداشت های پراکنده نیچه کمی بهش نظم داده بشه... ترجمه ای که من خوندم از چهار بخش اصلی تشکیل شده بود که اینها هستن:
۱. هیچ انگاری اروپایی

۲. نقدر برترین ارزشهای گذشته: شامل
   ۲.۱ نقد مذهب
   ۲.۲ نقد اخلاق
   ۲.۳ نقد فلسفه

۳. اصول یک ارزشگذاری جدید

۴. انضباط و پرورش انواع

کتاب از گفتارهای پاره پاره تشکیل شده که هر کدوم در ارتباط با اون عنوان اصلی هستن... اندیشه های مدرن نیچه رو میشه در این کتاب دید هرچند که انسجام و صلابت خاصی نداره و فلسفه ای هست که با احساس و ادبیات مخلوط شده... به نظر من ترجمه کتاب ترجمه فوق العاده خوبی هست.
در کل من این کتاب رو به کسی توصیه میکنم که به اندیشه های مدرن و تفکرات نیچه علاقه داشته باشه یا اینکه بخواد در موردشون بیشتر بدونه.

چرا پلک چشم می پرد؟

خبری در ارتباط با بررسی دلایلی که ممکن هست در پریدن پلک چشم موثر باشن.

حقوق شهروندی و عکس جالبی از پوتین

این نوشته هم مطلب جالبی در مورد حقوق شهروندی داره که در ایران هیچ گونه اهمیتی برای دولتمردها و تا حدودی مردم نداره و یه عکس جالب هم داره.

انرژی هسته ای و منافع ملی

خبر تاسف انگیزی از پیشنهاد روسیه در ارتباط با نظام حقوقی دریای خزر.