گزارش جالب تایمز لندن از اوضاع اجتماعی ایران.
نام کتاب: جن (Djinn)
نویسنده: آلن رب گری یه
مترجم: پرویز شهدی
تعداد صفحات کتاب: ۱۲۳ صفحه
ساختار رمان کتاب یه ساختار کابوس وار و فراطبیعی هست... پر از اتفاقهای عجیب و مشوش هست کتاب... اسم کتاب در اصل هم اسم دختر هست هم به معنی جن هست که توی ترجمه اسم جن رو برای کتاب انتخاب کرده... ظاهرا کتاب از لحاظ ادبیات فرانسوی نکات جالبی داره که در ترجمه این جذبیت ها به صورت طبیعی از بین رفتن. موضوع کتاب همچنین اشارات پراکنده ای به زندگی ماشینی و اعتراض نسبت به اون داشت.
در مجموع این کتاب به نظر من پایین تر از حد متوسط بود که حرف خاصی برای زدن نداشت! فقط مجموعه از اتفاقهای عجیب و کابوس وار بود.
نام کتاب: اسفار کاتبان
نویسنده: ابوتراب خسروی
تعداد صفحات کتاب: ۱۸۹ صفحه
در درون کتاب ۳ یا ۴ داستان به طور همزمان پیش رفته... یکی از داستان ها به زمان حال داستان برمیگرده که اینطور که به نظر میاد در حوالی سالهای ۴۰ شمسی اتفاق افتاده و بقیه داستانها در زمان گذشته هستن. در نقل داستانهای زمان گذشته ادبیات مخصوص همون زمان به کار گرفته شده که از نقاط قوت داستان هست. تاکید اصلی داستانی که در زمان حال اتفاق میوفته و داستان اصلی هست بر روی اعتقادات یهودیت و کلا نقش مذهب در زندگی هست. یکی از داستانهایی که در گذشته اتفاق میوفته همین تاثیر مذهب رو به نوعی دیگه نشون میده.
در مجموع این کتاب به نظر من کتاب متوسطی بود. داستان اصلی برای من گیرایی داشت ولی بقیه داستانها گیرایی چندانی نداشت. شاید از لحاظ ادبیات بشه گفت که کتاب خوبی هست ولی درونمایه کتاب چندان قوی نبود. ارتباط بین یکی از داستانهایی که در گذشته اتفاق افتاده بود با داستان اصلی رو من اصلا نتونستم متوجه بشم!
نظرهای مثبت در مورد این کتاب زیاد گفته شده ولی من در مجموع به نظرم کتاب متوسطی بود.
اگر صحت داشته باشه خبر حیرت آور و تاسف برانگیزی هست! (احتمالا حداقل بخشی از این ماجرا صحت نداشته باشه)
پی نوشت: خبر رسمی تری در همین ارتباط.
پی نوشت ۲: خبر دیگری به صورت کاملتر در همین ارتباط.
پی نوشت ۳: مطلب طنزی در همین ارتباط.
قبل از اینکه خودم شروع به وبلاگ نوشتن بکنم نوشته های وبلاگ زهرا رو میخوندم... یعنی در حدود ۵ سال پیش... در واقع جزو اولین وبلاگهایی بود که شروع به خوندنش کردم... الان بیش از ۴ سال هست که نوشته هاش رو نمیخونم و چندان هم سبک نوشته هاش رو نمی پسندم... دیروز اتفاقی وبلاگش رفتم و یه نوشته جالب در مورد موضوعات زنانه نوشته بود که به نظر من خیلی جالب بود و ارزش خوندن داره.
خبری از وب سایت خبری نو اندیش در ارتباط با ازدواج و ازدواج موقت در ایران.
خبر جالبی در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی.
در مورد زندگی شخصی آلبرت اینشتین قبلا یه مطلب نوشتم... توی این فاصله فرصتی داشتم که بیشتر در مورد عقاید شخصی آلبرت ایشتین هم تحقیق بکنم... از بین این عقاید شخصی دیدگاهی که اینشتین نسبت به خدا، دین، مذهب و روحانیت داره برام جالب تر بود.
احتمالا یه e-mail در این مورد باید خونده باشین که اینشتین در اون جواب یه استادی رو میده که خدا رو انکار میکنه... در واقع جواب همون بحث که اگر خدا هست پس چرا انقدر بدیها در دنیا وجود داره... خوب در واقع باید بگم اون e-mail کاملا جعلی هست! عقایدی که به اینشتین نسبت داده شده بود قدمت طولانی در تاریخ مسیحیت داره و در واقع بر میگرده به قدیس آگوستین... که آگوستین هم خودش چنین عقایدی رو از عقاید فلسفی نو افلاطونانی ها گرفته بوده... در نتیجه این عقیده نه تنها مربوط به اینشتین نیست بلکه حتی به صورت ذاتی ریشه در عقاید دینی هم نداره...
برای اینکه با عقاید واقعی اینشتین در مورد خدا و مذهب و دین آشنا بشین یه لینک براتون می فرستم که اگر علاقه داشتین بخونین:
http://www.stephenjaygould.org
به نظر من حرفهای قابل تامل زیادی داره.
یکی دیگه از e-mail های غیر واقعی که امروز دریافت کردم e-mail ای بود که شامل تصویری هست از تظاهرات بسیج جامعه پزشکی و جمله دوم این هست که <خیانت است به قرآن> جمله اولش edit شده. در واقع این e-mail هم یه e-mail غیر واقعی هست.