نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

افسانه خدایان

نام کتاب: افسانه خدایان
گردآورنده و مترجم: شجاع الدین شفا

تعداد صفحات کتاب: ۱۹۲ صفحه

موضوع کتاب در مورد خدایان یونان باستان و افسانه هایی هست که در مورد این خدایان وجود داشته... این افسانه ها از این جهت اهمیت دارن که سالها تاثیرات بزرگی رو در بین اعتقادات، هنر و ادبیات داشتن که این تغییرات هنوز هم به جا موندن. در مجموع به خاطر گستردگی افسانه های مربوط به خدایان یونان باستان این کتاب به صورت خیلی خلاصه هست که یه آشنایی کلی ایجاد میکنه.
جنبه جالب دیگه ای که این کتاب داره این هست که مترجم و گردآورنده کتاب به هیچ وجه مورد پذیرش حکومت نیست و این کتاب در سال ۱۳۸۳ چاپ شده. به همین خاطر وقتی که اولین بار کتاب رو در کتابفروشی دیدم برام خیلی جالب بود.

مدرنیسم و پست مدرنیسم در جامعه ایران

چند وقت پیش مطلبی نوشته بودم در ارتباط با جامعه شناسی در جامعه ایران... توی اون مطلب نوشته بودم که به خاطر تجربه نکردن مدرنیسم و رفتن به سمت پست مدرنیسم جامعه ایران یه جامعه ناسالم به حساب میاد... امروز فرصت شد که در این ارتباط کاملتر بنویسم ولی به علت گستردگی موضوع همچنان فقط یه مطلب به صورت خلاصه خواهد بود.

از لحاظ جامعه شناختی میشه جامعه رو تحت سه تجربه متفاوت فرض کرد... تجربه اول که یک تجربه سنتی هست در ذات یک نوع تجربه واقعگرا هست... این تجربه در جوامع بشری قدمت طولانی داره و در واقع همراه با رنسانس در اروپا پایه های این نوع از تمدن شروع به سست شدن کرد و همزمان با انقلاب صنعتی در اروپا و انقلاب مارکسیسم-لنینیسم در روسیه در جوامع پیشرفته تبدیل به نوعی تجربه مغلوب شد. این تجربه همواره در جوامع دینی باقی خواهند ماند چون اصولا دین با ذات مدرنیسم و پست مدرنیسم تضادهای اساسی داره و بیش از همه به تجربه واقع گرا نزدیک هست... یکی از ویژگیهای اساسی واقع گرایی در تجربه سنتی جامعه بشری اعتقاد به نوعی قوانین "دیگر سالار" هست و این تفاوت نمودهای کاملا مشخصی در مقوله های فرهنگی، هنری، اقتصادی و سیاسی جامعه داره...
همزمان با تحولات ناشی از انقلاب صنعتی جوامع بشری به سمت نوعی تجربه مدرنیسم پیش رفت... تجربه ای که در ذات "خود-قانون گرا" هست. به این ترتیب تجربه مدرنیسم با ویژگیهای ذاتی که در اقتصاد و سیاست و فرهنگ داره در تضاد هست با اندیشه های چپ مارکسیسمی... ویژگی اصلی مدرنیسم نسبت به تجربه واقع گرایی به صورت خلاصه "تمایزیابی" در مقوله های مختلف بود... چیزی که در نظامهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دنیای غرب نمود کاملی پیدا کرد. ولی در همین هنگام بلوک شرق اندیشه های مارکسیسمی داشت و به این نحو تضاد مدرنیسم با مارکسیسم سالهای جنگ سرد رو شکل داد...

مدرنیسم تجربه ای بود که طی سالها از طریق اندیشمندان و فیلسوفان به دنیا معرفی شد و در ذات یه تجربه مخصوص "نخبگان جامعه" هست. و همیشه هم همینطور باقی موند.

پست مدرنیسم در سالهای اوج مدرنیسم خودش رو به دنیا معرفی کرد. به این ترتیب که بر خلاف مدرنیسم اینبار پست مدرنیسم تاکید اساسی را بر "تمایز زدایی" گذاشت. پست مدرنیسم در ذات متفاوت از تمام تجربه های بشر به دنیای فلسفه و جامعه راه پیدا کرد. به این ترتیب که خاستگاه پست مدرنیسم از هنر بود. و به همین دلیل اندیشمندان و نخبگان مدرنیسم نزدیکی کمتری با پست مدرنیسم احساس کردن و بر عکس اون در بین توده های مردم پست مدرنیسم جایگاه خوبی پیدا کرد.
جامعه ایران در طول تاریخ خودش دو بار سعی کرد که مدرنیسم رو تجربه کنه که هر دو بار شکست سختی خورد! و دلیل اصلی این هست که جامعه ایران توانایی پرورش نخبگانی که پذیرنده مدرنیسم باشن رو نداره و علاوه بر اون همیشه به شدت مخالفت شده با شکلگیری چنین تفکری... به این ترتیب به صورت قطع میشه گفت جامعه ایران نه تنها مدرنیسم رو تجربه نکرده بلکه اینطور که به نظر میاد هرگز تجربه نخواهد کرد...

از طرف دیگه تجربه پست مدرنیسم یه تجربه عمدتا برای توده های مردم هست... فهم ساده تری داره و برای توده ها قابل درک هست... با پیشرفت سریع که در دنیای ارتباطات ایجاد شد جوانهای حدود سن 15 سال از چندین سال پیش با دنیایی در غرب آشنا شدن که بعد از تجربه مدرنیسم توسط نخبگان جامعه عده ای از توده مردم و عده ای از نخبگان جامعه به سمت تجربه پست مدرنیسم حرکت کرده بودن... و به این ترتیب نسل متولد سالهای حدود 1365 تا 1370 سالهای نوجوانی خودشون رو در یه تجربه پست مدرن سپری کردن در جامعه ای که نه تنها تجربه مدرنیسم رو نداره بلکه به شدت حافظ شرایط واقع گرایی پیش از مدرنیسم هست.

چنین تجربه ای به صورت متفاوت برای متولدین بین 1360 تا 1365 وجود داره... این نسل در فاصله دوران جوانی خودشون با تجربه پست مدرن آشنا شدن و به این ترتیب این شانس رو داشتن که قبلش با اندیشه های مدرنیسم آشنایی داشته باشن...
در جامعه ایرانی متولدین 1355 تا 1360 از مدرنیسم و پست مدرنیسم تجربه های خیلی کمی دارن و به این ترتیب بین سه نسل در فاصله سالهای خیلی کم شکافهای عمیق رفتاری دیده میشه...
نمونه هایی از تجربه های پست مدرن در جامعه رو هم به نظرم خوب هست که بنویسم که باهاش بیشتر آشنا بشین... در جامعه ایران هم تجربه پست مدرنیسم از هنر و موسیقی شروع شده... شاید اولین نمونه ای که من می تونم ازش نام ببرم گروه "اوهام" هست که شعرهای ذاتا سنتی رو با سبک "راک" خوندن... یا محسن نامجو که به نظر من هنر آوازش به صورت کامل ویژگیهای پست مدرن رو داره. چیزی که کاملا قابل تقدیر هست...

در تجربه های فردی و اجتماعی هم میشه رد پاهای رفتارهای پست مدرن رو دید...

نازک دل

نام کتاب: نازک دل
نویسنده: فئودور داستایوسکی
مترجم: قاسم کبیری
تعداد صفحات کتاب: ۷۶ صفحه

داستان یه داستان به شدت غمناک و تا حدودی رمانتیک هست! در مورد افراد طبقه فقیر جامعه که دچار درگیری شدید با مشکلات اقتصادی هستن. در این کتاب داستایوسکی در کنار نشان دادن حالات رمانتیک یه آدم درونگرا نقش اساسی مشکلات اقتصادی و حس وظیفه شناسی رو در مورد شخصیت اصلی داستان مورد بررسی قرار داده.

شبهای روشن

نام کتاب: شبهای روشن
نویسنده: فئودور داستایوسکی
مترجم: قاسم کبیری
تعداد صفحات کتاب: ۹۵ صفحه

ماجرای کتاب یه رمان رمانتیک خیلی قوی و در عین حال غمناک هست. فیلم شبهای روشن رو با اقتباس از این کتاب ساختن و اگر فیلم رو دیدین من حتما توصیه میکنم کتابش رو هم بخونین.
داستان سبک آشنای نویسنده های روس و بخصوص خود داستایوسکی هست. موضوع داستان تمرکز داره بر روی طبقه فهمیده ولی از لحاظ مالی ضعیف. توی این داستان هم سبک داستانهای داستایوسکی نوعی از درونگرایی و افسردگی به صورت واضح دیده میشه که با یه احساس رمانتیک قوی آمیخته شده.

سالمرگی

نام کتاب: سالمرگی
نویسنده: اصغر الهی
تعداد صفحات کتاب: ۱۴۴ صفحه

چند وقت پیش که برای خرید کتاب رفته بودم شهر کتاب ونک اون کسی که مسئول اونجا هست چون باهام آشنا هست بهم یه کتابی رو معرفی کرد که چاپ دومش بود به اسم "سالمرگی" نوشته "اصغر الهی" که برنده جایزه گلشیری شده و گفت که چاپ این کتاب ممنوع شده و ناشرش هم در حال جمع کردنش از بازار هست! چند نسخه ای ازش نگه داشته بود که من هم به خاطر اینکه ممنوع شده بود گرفتمش!
کتابش رو خوندم و در مجموع به نظرم کتاب خوبی بود. توضیحاتی که می خواستم بنویسم رو گشتم و لینکهای خیلی خوبی در ارتباط باهاش پیدا کردم که دیگه نیاز به توضیح نباشه. اگر علاقه داشتین در مورد کتاب بدونین این لینکها رو ببینین. لینک اول مربوط به اهدای جایزه گلشیری هست و لینک بعدی نقد و بررسی رمان هست. چیزی که برای من جالب هست اینه که ممنوع شدن این کتاب (اگر اینطور که اون آقا به من گفت) صحت داشته باشه به شدت سختگیرانه بوده!

http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/12/071221_ba-golshiri-prize.shtml

http://www.aftab.ir/articles/art_culture/issue/c5c1193923261p1.php

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

در مورد دو حزب اصلی آمریکا که شنیدین حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه. دموکراتها قدیمی ترین حزب آمریکا (و یا حتی جهان) هستن و جمهوری خواه ها از زمان ریاست جمهوری آبراهام لینکن (که اولین رئیس جمهور جمهوری خواه بود) تشکیل شده. این دو تا حزب از خیلی جهات با هم تفاوت دارن که در طول سالهای مختلف هم فرق کرده. در حال حاضر برای تفاوت های اصلی میشه به سیاست های اقتصادی و سیاست های آزادی های فردی اشاره کرد. دموکرات ها اقتصاد را با نظارت مختصری از جانب دولت میدونن در حالیکه جمهوری خواه ها به اقتصاد آزاد اعتقاد دارن. در زمینه آزادی های فردی هم دموکرات ها به آزادی های فردی بیشتری اعتقاد دارن. از جمله مثلا ازدواج همجنس گراها و مساله آزاد بودن سقط جنین که دموکرات ها طرفدار مجاز بودن هر دو هستن ولی جمهوری خواه ها اینطور نیستن. در زمینه های دیگه ای مثل تحقیقات در مورد سلولهای بنیادین، نحوه مالیات ها، خدمات بهداشت عمومی و بیمه، مساله مهاجرت، دین و مذهب و نژاد و تازگیها دیگه جنگ عراق و مبارزه با تروریسم و امنیت ملی هم این دو تا حزب با هم از لحاظ آرا و نظرات فرق میکنن که دیگه طولانی میشه بخوام هر کدوم رو بنویسم.

رنگ مخصوص دموکرات ها آبی هست (حتی به صورت عامیانه به طرفدارهای دموکرات ها هم میگن blue) و رنگ مخصوص جمهوری خواه ها قرمز. نماد جمهوری خواه ها فیل هست و نماد دموکرات ها گوزن (یا آهو). به همین خاطر هست که اگر دقت کرده باشین رئیس جمهورهای جمهوری خواه آمریکا بیشتر کروات قرمز میزنن و دموکرات ها بیشتر آبی. (البته هر دو از اون یکی رنگ هم استفاده میکنن چون لوگوی هر دو دو رنگی هست و اصولا قرمز و آبی رنگهای پرچم آمریکا هستن)

اطلاعات کاملتر در مورد ایدئولوژی هر حزب رو می تونین در وبسایت رسمیشون ببینین:

http://www.democrats.org/

http://www.gop.com/

دومی مربوط به جمهوری خواه ها هست.

در مورد نحوه برگزاری انتخابات مقدماتی (و اصلی) هم به صورت خلاصه بگم که رای مستقیم به کاندیدا نمیدن و به خاطر تاکید روی نظام ایالتی هر ایالت برای خودش هیات های نمایندگی داره. البته سیستم انتخابات مقدماتی دموکرات ها با جمهوری خواه ها بازم فرق میکنه چون دموکرات ها superdelegate و pledged delegate دارن و جمهوری خواه ها pledged  و  unpledged که دیگه توضیحاتش مفصل هست. یکی از فرقهای جمهوری خواه ها با دموکرات ها هم اصلا در نحوه برگزاری انتخابات مقدماتیشون معلوم هست چون جمهوری خواه ها به نظام فدرالی بیشتر اعتقاد دارن و مثلا کاندیدای برنده تمام delegate ها رو میبره ولی دموکرات ها به نسبت تقسیم میکنن. این که آرای pledged و sueprdelegate هر ایالت به چه نحوی هست و چطوری برگزار میشه دیگه مفصل هست بخوام بنویسم.

من خودم اگر در آمریکا زندگی میکردم قطعا از طرفدارهای حزب دموکرات بودم چون با افکارشون بیشتر نزدیک هستم ;)

انتخابات این دوره هم که هنوز خیلی زود هست که چیزی رو بشه پیش بینی کرد و به خصوص مردم آمریکا توی رای دادن خیلی ناگهانی ممکن هست نظرشون رو عوض کنن. ولی در کل با اینکه اکثرا فکر میکنن که رئیس جمهور آینده آمریکا دموکرات خواهد بود من شانس جان مک کین (جمهوری خواه) رو بیشتر میدونم.

پرسئوس

افسانه های خدایان باستان در بسیاری از زمینه های اعتقادی و هنری بعد از خودشون سالها تاثیرات شگرفی داشتن. ویل دورانت در جلد دوم از مجموعه تاریخ تمدن به صورت کامل به این مبحث پرداخته. و جالب این هست که روابط بین این خدایان پیچیدگیهای خیلی زیادی هم داره. کتابی از شجاع الدین شفا به نام افسانه خدایان هست که این ارتباط بین خدایان رو به صورت خیلی خلاصه نوشته. بخشی از این کتاب رو براتون می نویسم:

 یکی دیگر از معروفترین ماجراهای عاشقانه زئوس که موضوع داستانها و اشعار و تابلوهای نقاشی فراوان قرار گرفته ، داستان عشقبازی او با دانائه است. دانائه دختر زیبا و یکی یکدانه پادشاه ارگوس بود.غیب گویان بدین پادشاه گفته بودند که دختر او پسری بدنیا خواهد آورد که پدر بزرگ خود را خواهد کشت و او برای جلوگیری از این موضوع اطاقی از مفرغ در ریز برجی ساخت و دخترش را با دایه اش در آن محبوس کردتا وی با هیچ مردی نزدیک نشود.اما زئوس که مجذوب زیبایی هوس انگیز این دختر شده بود بصورت باران طلا از رخنه بام بدرون اتاق آمد و با دانائه در آمیخت و زاده این عشق آنها پسری بنام پرسئوس Perseus بود که بعد نیمه خدائی شد.یونانیان قدیم پادشاهان هخامنشی را از اعقاب پرسئوس میدانستند و نام پارس و پارسی را نیز مشتق از نام خدایان می شمردند... در ادبیات یونانی نیز به کرات از داریوش و خشایارشا به عنوان  زادگان خدای خدایان نامبرده شده است.

از کتاب افسانه خدایان  نوشته  شجاع الدین شفا

زئوس رو که حتما می شناسین خدای خدایان هست. و پرسئوس هم همون سر مدوسا رو از تنش جدا کرد که قبل از اینکه به این نبرد بره از هر یک از خدایان هدیه ای دریافت کرد و بعدها هم طی یک ماجرای حماسی خیلی جالب با آندرومدا ازدواج کرد. و به روایتی پدربزرگ هرکول هم میشه.

چشمان آبی

خبر علمی در مورد علت آبی بودن چشم برخی از افراد و نقش ژن و جد مشترک.

تایید تقصیر عوامل داخلی در کمبود گاز !

خبری از وب سایت نواندیش در ارتباط با عدم برنامه ریزی مناسب مسئولین در دچار شدن به کمبود گاز.

نکاتی از زندگی شخصی آلبرت اینشتین

چند وقت پیش یه برنامه مستند در مورد بیوگرافی آلبرت اینشتین دیدم که برام خیلی جالب بود. در مورد یافته های علمی اینشتین نسبتا کم و بیش همه می دونیم. جدای از کشفیات عظیم علمی که ایشتین بر اساس نبوغ خودش بهشون دست پیدا کرده و خیلی جالب هستن زندگی شخصی این دانشمند برجسته که به اعتقاد خیلی از آدمها برجسته ترین دانشمند کل تاریخ بشر بوده برای من خیلی جالب بود.
در مورد زندگی شخصیش به صورت خیلی خلاصه بگم که دوبار ازدواج کرده که هر دو نوع ازدواج ها غیرمعمول بودن. زن اولش چهار سال بزرگتر از خودش بوده و زن دومش هم دختر عموش بوده که اون هم از خودش بزرگتر بوده. قبل از ازدواج با زن اولش زنش باردار میشه که اینشتین هم گفته که مسئولیت این بچه رو قبول نمیکنه! در نیتجه دختر اولی که از زن اولش قبل از ازدواج داره رو هیچ موقع ندیده و کلا این دختر سرنوشت نامعلومی هم داره! پسر بعدیش اصلا رابطه خوبی با اینشتین نداشته و پسر دومش هم دچار بیماری شیزوفرنی شدید بوده که در بیمارستان روانی بستری بوده و در جوانی هم میمیره.
از نکات قابل توجه دیگه این بوده که بعد از ازدواجش هم با عده ای از زنها که تعدادشون هم اصلا کم نبودن ارتباط داشته! این ارتباط ها رو هر دو زنش هم میدونستن ولی کاری در قبالش نمیکردن! مدرکی که اینها رو نشون میده نامه هایی هست که اینتشتن برای خانوادش نوشته و در اون به صورت مستقیم به این روابطش اشاره کرده! این نامه ها پیش دختر ناتنی اینشتین (دختر زن دومش) باقی مونده بودن و وصیت کرده بوده که 20 سال بعد از مردنش این نامه ها به یه دانشگاه در اسرائیل داده بشه که همین کار رو هم کردن و اطلاعات شخصی بیشتری از اینشتین پخش شد. دو تا لینک هم در این ارتباط براتون پیدا کردم:

http://www.msnbc.msn.com/id/13804030/

http://news.bbc.co.uk/2/hi/science/nature/5168002.stm