نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

نامه های بین دکتر سروش و آیت الله سبحانی

چند وقت پیش در ارتباط با قرآن و ارتباط اون با شخص پیامبر دکتر سروش حرفهایی رو گفته بود که با جواب آیت الله سبحانی همراه شد و چند تا نامه بین این دو نفر رد و بدل شد... من نظر شخصیم این هست که در مباحث اسلام شناسی تنها دو نفر هستن که نوشته هاشون دقت علمی و فلسفی لازم برای چنین بحث هایی رو داره... یکی دکتر سروش و دیگری آیت الله طباطبایی (نویسنده تفسیر المیزان) من از هر کس دیگه ای در باب اسلام شناسی مطلب خوندم به نظر من فاقد ارزش علمی لازم و کافی بود. (حتی بزرگانی مثل دکتر شریعتی یا محمد تقی جعفری.) آشنایی کامل با فلسفه از ویژگیهایی هست که تاثیر به سزایی در کیفیت نوشته های تحلیلی میذاره و دکتر سروش هم آشنایی خوبی با فلسفه داره... از دکتر سروش هم چندین کتاب در زمینه های دین و اسلام شناسی خوندم که جدای از اینکه با نظراتش موافق باشم یا نباشم (که خیلی جاها هم اختلاف نظر دارم باهاش) نوشته های با ارزشی بودن...

لینک مربوط به این نامه ها رو براتون پیدا کردم که اگر علاقه داشتین بخونین... این لینک نامه اول دکتر سروش و جواب آیت الله سبحانی هست.  و در این لینک یا این لینک هم می تونین نامه دوم دکتر سروش که جوابی به نامه اول آیت الله سبحانی هست رو بخونین... (متن نامه یکی هست در این دو تا لینک نظرات متفاوتی رو برای نامه نوشتن) در لینک دوم که از رادیو زمانه هست به نوشته های قبلی دکتر سروش در همین ارتباط هم ارجاع داده شده که بعد از خوندن این نامه اگر علاقه داشتین لینک اونها هست من پیشنهاد میکنم که بخونینشون.

اگر وقت کمتری دارین نامه دومی رو دیگه حتما پیشنهاد می کنم بخونین.

پی نوشت: اگر نامه ها رو خوندین (که اگر نخوندین بازم پیشنهاد میکنم بخونین ;) ) یکی از نکات جالبی که محل جدل بین دکتر سروش و آیت الله سبحانی هست در مورد استفاده از عبارت هفت آسمان هست که در قرآن اومده... این مطلب چون برای خودم جالب بود که ریشه های تاریخی و علمی قضیه رو پیدا بکنم در موردش تحقیق کردم. (و جالبه که دکتر سروش چنین مطلبی رو یا اشاره نکرده یا نمی دونسته ولی جواب آیت الله سبحانی نشون میده که دیگه اصلا نمی دونسته). و دلیل استفاده از هفت آسمان در زمانهای قدیم رو پیدا کردم که در واقع برمیگرده به ستاره شناسی و نجوم در زمان بابلی ها (بابلی ها پیشرفته ترین تمدن قدیمی هستن که به علت اعتقادات ستاره پرستانه، ستاره شناسهای خیلی خوبی بودن) که در اون زمان بابلی ها آسمان رو یه سیستم هفت لایه فرض کرده بودن که تشکیل شده بود از لایه های 1. مشتری 2. عطارد 3. مریخ 4. خورشید 5. ماه 6. زحل و 7. زهره (تاریخ تمدن نوشته ویل دورانت جلد اول صفحه 301) بعد از بابلی ها سومری ها به تاثیر از بابلی ها سیستم صور فلکی هفت گانه رو برای خودشون انتخاب کردن که بعدها که آشوری ها به سومری ها حمله کردن و اونجا رو تصرف کردن این عدد هفت به اونها هم انتقال پیدا کرد و هفت طبقه آسمان در نزد قوم آشوری وجود داشته و کلا جالب هست که بدونین نژاد اعراب عربستان هم ریشه در همین آشوری ها داره. (به طور دقیق تر نژاد سامی هستن.)