نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

هاله

چند وقت پیش در یک سفر که همراه دوستام بودم شخصی بود که به وجود هاله و نشانه های معنادار اون اعتقاد داشت... اونجا صحبتی که باهاش کردم گفتم که من در این زمینه زیاد اطلاعی ندارم ولی تا اون حد که اطلاع دارم بهش اعتقادی ندارم و براش دلیل اوردم که تا اونجایی که من اطلاع دارم اطراف بدن نیروهای الکترومغناطیسی فوق العاده ضعیفی وجود داره که ناشی از فعالیتهای بیولوژیکی بدن هست... و این نیروها اطراف هر جسم زنده دیگه ای هم وجود داره... نمونه خیلی مشخص و واضحش کرم شبتاب هست که با استفاده از فعالیتهای بیولوژیکی در داخل بدن خودش نور تولید میکنه...

اون شخصی که باهاش صحبت میکردم اصرار داشت که هاله وجود داره و تنها دلیلی که الان در مجامع علمی هنوز به وضوح تایید نشده این هست که اراده هایی در جهان وجود داره که مانع این کار میشه!

خلاصه من بعد از اون سفر علاقمند شدم که بیشتر در این مورد بدونم و اطلاعاتم رو کامل کنم... در مجموع کار بسیار سختی بود و یکی از سخت ترین موضوعاتی بود که تاحالا در موردش تحقیق کرده بودم... تقریبا 1 ماه هم طول کشید تا به صورت کامل در موردش مطالعه و تحقیق بکنم... این موضوع رو از لحاظ تاریخی، مذهبی (در مذهب های هندو، بودا، زرتشتی و دین مسیحیت)  و علمی بررسی کردم. در این ارتباط من اطلاعاتی رو که جمع آوری کردم براتون به صورت خلاصه می نویسم...

از لحاظ تاریخی اول بگم که بر اساس نظر ویل دورانت در تاریخ تمدن گذاشتن هاله دور سر افراد مقدس در ادیان و مذاهب مختلف یادگاری از دوران خورشیدپرستی انسانهاست و این هاله که رمز مقدس بودن هست وامدار مقدس بودن خورشید هست... در آیین بودا و هندو و زرتشت بر عکس چیزی که طرفداران نظریه هاله بهش ارجاع میدن من نتونستم نشانه مشخصی از این اعتقاد پیدا بکنم. (من در مورد هرکدوم از این آیینها بخش های مربوط رو از کتاب تاریخ جامع ادیان نوشته جان بایر ماس خوندم). برای اینکه بیشتر با این نظریه آشنا بشین در قسمت اول نظریه های موافقان این موضوع رو براتون گردآوری کردم در قسمت دوم نظر منتقدین نسبت به این موضوع رو جمع آوری کردم و در آخر هم نظر خودم رو براتون نوشتم. در قسمت اول طریقه لمس کردن هاله و طریقه دیدن هاله رو هم در انتها براتون نوشتم.

1.     قسمت اول: نظریه های موافقان هاله

هاله چیست؟ هاله عبارت است از نوعی تشعشع مغناطیسی لطیف که زاییده نیروهای اتریک و سایر میدان های انرژی است. نیرویی است که به موجودات و اشیاء مربوط می شود. هاله میدانی از انرژی است که اطراف بدن تمامی موجودات زنده، جامدات، نباتات و حیوانات را پوشانده است. امواج حاصل از این میدان انرژی به طور دائمی در حال تشعشع هستند. این امواج شبیه امواج گرمایی هستند که یک روز داغ از سطح زمین بیرون می زنند. به عبارت دیگر هاله مجموعه ای از ارتعاشات است که با طول موج های متفاوت در افراد از کالبد مثالی ساطع می شود. جسم فیزیکی علاوه بر اینکه دارای چنین ارتعاشاتی است به عنوان صافی نیز عمل می کند. تمام موارد موجود در طبیعت دارای هاله هستند که جو مغناطیسی آنهاست. برای درک چگونگی کارکرد هاله یک آهن ربا را در نظر بگیرید در اطراف قطبین آن میدان های مغناطیسی وجود دارد. از مرکز آن خطوطی از نیرو بیرون می آید که بین دو قطب مغناطیسی کشیده شده است. حرکت مدارهای الکتریکی در میان خطوط، این میدان نیروی مغناطیـسی را به نیروی بـرق تبدیل می کند. این برق می تواند به صورت نور و حرارت و سایر شکل های انرژی مورد استفاده قرار گیرد. در ارگانیسم بدن انسان نیز چنین نیروهایی وجود دارد. هاله انسان در اثر کیفیت های جوهری، نیروهای اتری، اثیری، علی، ذهنی و روحی فرد تغییر می کند و به بیان دیـگر هـر انسان جوی از مغناطیس در اطـراف خود می آفرینـد که بدون تـردید نشـانه های فطـری و رفتاری و شرایط سلامت جسمی و روانی او را فاش می سازد. نکته :اگر موفق به دیدن هاله دیگران شدید، آن را فاش نکنید، مگر به تقاضای کالبد علی شخص. در مذاهب قدیم آن را ‍”آکاشا“ می نامیدند، در دین زرتشت «آتش ذی روح یا آتش جاویدان» خوانده می شد و علمای هندو آن را «آر» می نامیدند. این کلمه ریشه سانسکریت دارد و به معنای «پره چرخ » است, زیرا امواجی که از بدن انسان خارج می شوند, مانند تشعشعاتی هستند که از قسمت توپی یک چرخ ساطع می شوند. آن را گاهی اتمسفر روانی یا اتمسفر مغناطیسی نیز می نامند. به زبان انگلیسی «اورا»aura گفته می شود. دانشمندان معتقدند این لغت دارای ریشه لاتین و به معنای هوا است. دو دانشمند اطریشی نیز بعد از کشف این امواج آنها را اود (خود) نامیدند. دکتر مسمر از این انرژی با عنوان مغناطیس حیوانی یاد می کرد، ”پیه هن باخ“ آن را «نیروی ملکوتی», بلا برات اشعه N و دانشمندان شوروی ”انرژی بیوپلاسمیک“ می نامیدند. علمای چک نیز آن را نیروی ”سایکوترانیک“ می خوانند. خوشبختانه ما در عصری زندگی می کنیم که بشر از نظر تکنولوژی پیشرفت زیادی کرده است و با کمک این تکنولوژی می توان هاله را مشاهده کرد. در حقیقت ارائه مدارک علمی جای شکی در این زمینه باقی نگذاشته است. اولین بار دانشمندی اطریشی به نام ”بارون ریخن باخ“ در سال 1867 کشف کرد که از بدن انسان امواجی ساطع می شود. بعد از او دانشمندان زیادی مثل ”کاردل دویرل“ تحقیقاتش را ادامه دادند. دانشمندی از شوروی به نام ”سیمون کرکیـن“ نیز دوربین عکاسـی اختراع کرده است که مجهز به میکروسکوپهای الکترونی است و می تواند با سرعت 75 تا 200 هزار ارتعاش در ثانیه از میدان انرژی عکسبرداری کند. امروزه فقط دانشمندان در مورد ماده تشکیل دهنده هاله با یکدیگر توافق کامل ندارند. البته مدارکی وجود دارد که نشان می دهد از انرژی الکترو مغناطیسی تشکیل شده است. در زندگی روزمره و به طور عادی می توان وجود آن را حس کرد. برای مثال احساس اینکه در نزدیکی ما چیزی غیر عادی وجود دارد ناشی از وجود هاله است. وقتی سنگینی نگاه کسی را بر روی خودمان احساس می کنیم در حقیقت از تبادل انرژی هایمان آگاهی یافته ایم. همه ما به طور ناخودآگاه وجود هاله را احساس می کنیم. مثلاً بعضی از افراد انرژی ما را می گیرند اما بعضی دیگر به ما انرژی می دهند. با بعضی از افراد هماهنگی بیشتری داریم اما در مورد بعضی ها اینگونه نیست. فردی که امواج انرژی اش دارای طول موج متفاوتی با ماست باعث ناآرامی مان می شود. هاله های ما در تبادل مداوم با یکدیگر و محیط اطرافمان هستند . هرچه این تبادل عمیقتر و طولانی تر باشد. تاثیر بیشتری بر روی هاله می گذارد به همین جهت است که هاله های افراد یک خانواده، دوستان قدیمی و زوج هایی که سالهاست کنار یکدیگر زندگی می کنند کم کم به یکدیگر شباهت بیشتری پیدا می کنند که گاه این شباهت در ظاهر فیزیکی آنها نیز تأثیر می گذارد. برای اینکه بهتر این مسئله را درک کنید به این مسئله دقت کنید که در هر خانه ای احساس متفاوتی دارید. حتی می توانید احساسی را که در خانه ای متروک به شما دست می دهد با احساسی که در خانه ای که موقتاً ساکنان آن در منزل نیـستند دارید، مقایسه کنـید. مسلماً در مورد اول بیشتر احساس خالی بودن می کنید. در حقیقت هر خانه و هر اتاق دارای هاله خاص خودش است که این هاله به ساکنان آن بستگی دارد. همه ما با این انرژی منحصر به فردمان بر روی اشیاء تأثیر می گذاریم و اشیایی که با آنها بیشتر در ارتباط هستیم از ما تأثیر بیشتری می گیرند. مثل لباس هایمان، ماشین، تختخواب، و افراد مورد علاقه مان. افراد عادی نیز می توانند هاله را ببینند. زمانی معتقد بودند که فقط افراد روشن بین در حالت خواب مغناطیسی می توانند آن را ببینند. اما امروزه این نظریه تغییر کرده است، برای دیدن هاله می توانید ماده ”دسی یامین“ و الکل را در استوانه شیشه ای صاف و روشنی بریزید (این ماده چشم را نسبت به اشعه ماوراء بنفش حساس می کنند) و در جایی که هوا ساکن باشد و باد نوزد از پشت آن به یکی از اعضای بدن خود مثل دستها نگاه کنید. البته این عضو نباید پوششی داشته باشد. در این حالت می توانید امواجی که از این عضو خارج می شود را ببینید. همگی مان در دوران کودکی از این مهارت برخوردار بوده ایم و بعداً آن را از دست داده ایم. دوست داشتن یا نداشتن فردی توسط کودک از همین مسئله ناشی می شود. معدنیات بهترین روش برای تمرین هاله بینی هستند. برای دیدن هاله سنگها آنها را روی صفحه سفید و بدون سایه قرار دهید و با دید عقاب از جوانب مختلف آن را بررسی کنید. اغلب در اول کار هاله ها سفید شیری یا خاکستری هستند، ولی به مرور زمان می توان رنگ های مواد معدنی موجود در آنها را تشخیص داد. مس و کربن هاله ای به رنگ قرمز دارند. طلا، نقره و سنگ سرمه هاله ای به رنگ سبز دارند. آهن تمام رنگ های طیف نوری را از خود می تاباند. بعد می توانید با گیاهان کوچک این کار را انجام دهـید. سپس با حیوانات تمرین کنید)تمرین های بیشتر). به خاطر داشته باشید که هاله بینی در انسان ها به دخالت سریع در حوزه الکترومغناطیسی فرد مقابل ارتباط دارد و کارمای منفی تولید می کند. در ابتدا هاله بینی به صورت یک احساس است. تحقیقات دکتر کیلز ثابت کرد که هاله اطراف بدن از سه باند مشخص تشکیل شده است: 1ـ باند اول که باندی باریک و نزدیکترین باند به پوست بدن است حدود 4/1اینچ (در حدود 5/. سانتیمتر) پهنا دارد. 2ـ بعد از آن باند دیگری وجود دارد که حدود 12 اینچ ( حدود 5 سانتیمتر) عرض دارد و از همه لایه های دیگر روشنتر است. (اورای داخلی) 3ـ لایه بعدی اورای خارجی است که حدود 6 اینچ (در حدود 15 سانتیمتر) پهنا دارد و دارای زمینه مه آلود (خاکستری رنگ) است. اورای خارجی دارای 4 باند رنگی است که در بین آنها معمولاً یک رنگ غلبه دارد. به طور کلی در بین امواجی که از سمت چپ خارج می شوند رنگ سبز و آنهایی که سمت راست خارج می شوند رنگ آبی غلبه دارد. هرچه هاله به بدن نزدیکتر باشد غلظت آن بیشتر و هرچه دورتر باشد رقیق تر می گردد تا جایی که ناپدید می گردد. طول امواج با یکدیگر متفاوتند این امواج به ظاهر شبیه امواج الکتریسیته اند و به طور مرتب در حال عوض شدن هستند. بلندترین آنها از نوک انگشتان، آرنج، زانوها، ران ها و سینه ساطع می شود. در حقیقت تشعشع آنها به صورت طپشی است. شدت و ضعف آنها نیز بستگی به وضع مزاجی یا روحی فرد دارد. رنگ هاله با توجه به احساسات و افکار تغییر می کند و با توجه به همین مسئله است که می توان وضعیت فکری و احساسی فرد و به طور کلی شخصیت او از روی هاله اش تشخیص داد. برای نمونه اورای داخلی ممکن است بدون رنگ، نقره ای، سبز یا طلائی باشد. ثابت شده است که حتی قبل از بروز بیماری نیز می توان از روی هاله فرد نوع بیماری او را تشخیص داد. بیماری های جسمی بر روی باند داخلی و بیماری های عصبی بر روی باند خارجی اثر می گذارند. در بیماری های عصبی تشعشعات انرژی از ناحیه ران به سرعت خارج می شود. به طور کلی در بیماری های جسمی هاله شفافیت طبیعی خود را از دست می دهد و در بیماری های عصبی عرض هاله در ران کاهش می یابد و لکه تیره ای در آن ایجاد می شود. در سلامت کامل شعاع های حیاتی یا نیروها به جو جاری می شوند و روشنایی صاف و درخشنده ای به آن می بخشند. در شرایط ضعف و سلامتی رنگ آن تیره و کدر می شود. و در هنگام بروز بیماری لکه ها و وصله های تیره ای در نواحی عضو مصدوم به چشم می خورد. به طور کلی هرچه یک فرد سالمتر و از نظر روحی پیشرفته تر باشد هاله اطراف او بزرگتر و روشنتر است. هاله های معصومیـن و ائمه اطهار نیز آنقـدر درخشـان بوده که احتمالاَ هـمه مردم می توانستند آن را ببینند. به همین جهت در عکس ها هاله ای را دور سر آنها مشاهده می کنیم. دیدن هاله های افرادی که در حال تدریس، نقش بازی کردن و یا صحبت در مقابل جمع هستند از بقیه راحت تر است. زیرا قسمت اعظم احساسی که این افراد در هنگام سخنرانی در مقابل جمع دارند (ترس یا هیجان) ناشی از انرژی فرا روانی عظیمی است که حضار با توجه خود به طرف او ساطع می کنند. این انرژی به طور قابل توجهی میزان انرژی سخنران را بالا می برد یا به عبارت دیگر بر روی هاله او تاثیر می گذارد. اگر شخصی در حال صحبت درباره مسائل معنوی باشد هاله ای که اطراف او دیده می شود بسیار زیبا و خیره کننده است. هاله انسانی به رنگ مناطق مختلف می باشد و بستگی دارد شخص در کدام منطقه مستقر بوده یا تحت تأثیر کدام کالبد قرار داشته باشد. شخصی که تنها به فکر خوردن و لذت بردن است دارای هاله ای به رنگ سبز می باشد. اشخاصی که متفکر هستند و کارهایشان را با منطق و تحقیق پیش می برند، مانند معلمان و روانشناسان دارای هاله آبی دنیای اثیری هستند. اگر شخصی دچار حالات عاطفی باشد، دارای هاله ای به رنگ بنفش و صورتی و نارنجی می شود (رنگ منطقه علی). هاله زرد کهربایی متعلق به اشخاصی است که بیشتر در جهان های روح استقرار دارند. هاله بشری به شکل تخم مرغ است و هاله علی کمی گردتر است. هاله ذهنی ساختار نامعینی دارد. هاله روح در اطراف سر جای دارد. هاله می تواند تحت تأثیر احساسات آنی و حالات فرد تغییر رنگ دهد. هاله انسانی اتمسفری است و در تمامی تماس هایمان اعم از شغلی، اجتماعی، عاطفی، دخالت می کند. بعضی از افراد که صاحب هماهنگی خوبی در هاله های خود می باشند کانون سلامتی، عشق و شادی برای کسانی هستند که در حیطه تأثیر آنها واقع می شوند. حضور این افراد باعث شعف و سازندگی در دیگران می شود و فکر و حالشان را تغییر می دهد. در جایی که افراد رفتار متضادی داشته باشند، حضور این افراد باعث تأثیر معکـوس می شود. اشخـاص درنـده خو و ناخرسـند باعث دفع دیگـران می شوند. یک هاله قوی و مثبت موجب واکنش در هاله ضعیف و منفی می شود. یک هاله ضعیف مانند اسفنج روانی عمل می کند. مثل یک خوش آشام انرژی کسانی را که در اطراف او هستند، تخلیه می کند.

 رنگ های هاله : لازم به توضیح است که ما رنگ ها را در دو سطح جسمی و کوکبی می بینیم. سطح کوکبی سطحی لطیف تر است که فراتر از حواس جسمی عادی ما قرار دارد. در هاله سه رنگ اصلی وجود دارد که عبارتند از: قرمز، آبی و زرد و رنگ هایی که از آنها مشتق می شوند نیز اینها هستند: 1ـ سبز (آبی+ زرد) 2ـ نارنجی (قرمز+ زرد) 3ـ ارغوانی (قرمز+ آبی). به طور کلی رنگ های روشن و ته رنگ های براق نشانگر انرژی مثبت یا خالص هستند. هرچه رنگ ها واضح تر و درخشان تر باشند شخص دارندة آنها دارای صفات مثبت تری است. هرچه رنگ تیره تر باشد، نشانگر این است که انرژی شخص با مسائل منفی، عدم تعادل و یا ترس آلوده شده است. رنگ سیاه به مفهوم فقدان رنگ و سفید آمیزه ای از تمام رنگ ها است. گاهی اوقات دیدن رنگ سفید بدین معنا است که ما نتوانسته ایم رنگ ها را از یکدیگر تشخیص بدهیم. اضافه شدن این دو رنگ به رنگ های دیگر باعث ایجاد طیف های مختلف می شود.


هاله در بر گیرنده آگاهی وتصویر کامل زندگی ماست. همه افکار واحساسات وآگاهی ما از آن منشا میگیرد. هاله شامل تمام تجربیات زندگی ما از لحظه تولد تا لحظه مرگ است و همچنین شامل همه خاطرات گذشته زندگی ما است که از طریق سرنوشت (کارما)پیشاپیش معین شده است.

سئوال:نظر شما در مورد کارما چیست


هاله کالبد زنده وچند بعدی آگاهی ما است که افکار واحساسات واقعی را نشان میدهدزیرا همواره به واقعیت درون ما پاسخ میدهد.در واقع وضعیت کالبد های نامرئی-لایه های هاله ای وچاکراها میتواند به واسطه تجربیات ما ونحوه پاسخ ما به آنها هر روز با روز پیش متفاوت باشد.

با مشاهده رنگهای هاله میتوانیم اطلاعات مهمی در باره سلامت جسمی و عاطفی وروحی فرد کسب کنیم . رنگها باز تاب سلامت کلی هاله هستند. یک هاله سالم دارای رنگهای شفاف ودرخشان است.رنگهای کدر در هاله نشانه مشکل یا بیماری هستند محل وشدت گرفتگی و عدم کارایی انرژی میتواند شدت ومرحله بیماری را نشان دهد


رنگها همچنان بازتاب وضعیت ذهنی وعاطفی ما هستند.مثلا رنگ غالب زرد در هاله نشان دهنده تمایل به زندگی –تجربه-وتفکر است.همچنین هاله دارای هفت لایه مجزای انرژی است که به نحو بنیادی با آنچه سیستم چاکرا مینامیم ودر طول نخاع قرار گرفته است در ارتباط است



هفت سطح هاله


لایه اتری: (لایه اول


کالبد اتری حالتی بین ماده وانرژی است. از خطوط ظریف انرژی تشکیل شده است .که مانند یک شبکه درخشان از پرتوهای سفید وآبی است. ساختار شبکه مانند آن در حرکت مداوم است. این لایه حدود 5/ الی 6 ساتیمتر از بدن وسعت دارد . رنگ لایه اول از آبی روشن تا آبی تیره متغیر است. ساختار این لایه با کالبد فیزیکی یکسان بوده وتمام جزییات وآناتومی بدن را در بر میگیرد


لایه عاطفی(لایه دوم


لایه احساسات ساختار آن سیال تر از لایه اتری است وبا کالبد فیزیکی یکسان نیست. این لایه بصورت ابرهای رنگین از جنسی ظریف با حرکت سیال ومداوم دیده میشودکه نشاندهنده طیف کامل عواطف ماست.فاصله این لایه از کالبد فیزیکی 5/2الی 5/7سانیمتر است.


لایه ذهنی (لایه سوم


جنسی ظریفتر از کالبد عاطفی دارد. این لایه به صورت نوری به رنگ زرد روشن که اطراف سر وشانه میتابد واطراف کل بدن وسعت پیدا میکند,دیده میشود. حاشیه این لایه 5/7تا 20سانتیمتر از کالبد فیزیکی فاصله دارد…..شکلهای افکار در این لایه قابل مشاهده اند.


لایه اثیری(لایه چهارم)کالبد اثیری فاقد شکل ثابت است.واز ابرهایی از رنگ تشکیل شده است. وسعت آن تا فاصله ای حدود 15الی 30ساتیمتر از کالبد فیزیکی است.این کالبد ما را با بعدهای بالاتری از واقعیت ارتباط میدهند.لایه کلیشه ای اتری (لایه پنجم)این لایه حاوی طرح کلیشهای تمام اشکال موجود در سطح فیزیکی است . این لایه الگوی کاملی برای لایه اتری است. وسعت ان تا فاصله 45الی 60 ساتیمتر از کالبد فیزیکی است. لایه آسمانی(لایه ششم)سطح ششم کالبد آسمانی نام دارد. وسعت آن حدود 60الی 105 ساتیمتر از کالبد فیزیکی است. در این سطح است که ما وجد و شعف معنوی را تجربه میکنیم. از طریق کالبد آسمانی است که ما عشق بدون قید و شرط را میاموزیم. کالبد آسمانی بصورت نوری دیده میشود که از رنگهای روشن وملایم تشکیل شده است و درخشش و زیبایی دارد. این نور درخشش طلایی- نقره ای وکیفیت رنگ به رنگ شونده دارد.

لایه کلیشه ای کتری کالبد علی(لایه هفتم) وسعت آن حدود 75الی 105 ساتیمتر از کالبد فیزیکی است. در بر گیرنده تمام کالبدهای هاله همراه با کالبد فیزیکی است. کالبد کتری از رشته های ظریف نور طلایی ونقره ای تشکیل شده که فرم کلی هاله را حفظ میکند. کالبد کتری حاوی یک ساختار شبکه ای طلایی از کالبد فیزیکی وتمام چاکراهاست


لمس هاله


کسانی که میخواهند با روش زیر هاله را لمس نمایند.باید به تعداد دفعات زیاد تمرین نمایند.وبیاد داشته باشند که همه چیز آسان بدست نمیآید وباید برای آن زحمت کشید.


برای بدست آوردن معنویت بایست تلاش زیادی بخرج داد.وزره زره آنرا جمع آوری نمود ولی بیاد داشته باشید.که چیزی را که با زحمت بدست آوردید.بر اثر ندانم کاری به یکباره از دست ندهید. کسانی که مایلند این کار را شروع کنند بخاطر داشته باشند.که از کنجکاوی ودخالت در زندگی شخصی دیگران بشدت دوری نمایند.وقفط در صورت اجازه دیگران به لمس ودیدن هاله آنها بپردازند برای شروع محیط آرامی را انتخاب کنید.سعی کنید محیط را نیمه تاریک کرده ووبروی صندلی راحتی بنشینید.بطوری که بدن وسروگردن را رها کنید. چشمان خود را ببندید.وبا تنفس عمیق چهار مرحله ای کار خود را شروع کنید.

1)     تنفس عمیق شکمی دم از بینی(منظور این است هنگام تنفس هوا را به شکم خود سرازیر کنید.بدون اینکه قفسه سینه شما رفلکس داشته باشد)2) ایست دم به مدت دوثانیه

3)
باز دم عمیق از بینی

4)
ایست تنفس به مدت دو ثانیه

14
الی 20تنفس به این صورت شما را آرام خواهد نمود.سعی کنید بعد از این حالت بدن خود را ریلکس و وانهاده نمایید.برای این کار شما میتوانید با اعضای بدن خود به ترتیب صحبت کرده وبا انتقال فکر عضوهای بدن خود را ستوده و از آنها بخواهید که ریلکس ووانهاده و شل شوند

بعد از این کار با همه وجود به فرق سر خود تمرکز کنید.در هنگام توجه به چاکرای هفت.40مرتبه ذکر الله را تکرار کنید.این ذکر در هنگام تمرکزسبب باز شدن تدریجی چاکرای هفتم شما خواهد شد.از نشانه های باز شدن چاکرای هفت احساس سنگینی و فشار بر روی فرق سر شما است

برای بهتر باز شدن چاکرای هفت خود میتوانید از نگین عقیق که بروی فرق سر خود بگذارید نیز استفاده نمایید

حالاکف دستان خود را با تمرکز بروی هم بگذارید. وبه کف دستان خود فکر کنید.به آرامی 20ساتیمتر هر دو کف دستان را از هم دور کنید.وبعد به آهستگی هر چه تمامتر آنها را به هم نزدیک کنید.به اولین مانعی که برخورد کردید دستان خود را نگه دارید وبه آرامی با جلو عقب کردن دستان آن مانع را لمس نمایید.شما احساس خواهید کرد که انگار بادکنک نرمی را در میان دستان داریدوبه آرامی آنرا لمس میکنید.میتوانید این هاله را با حرکتهای چرخشی آرامی که به دستان میدهید بهتر احساس کنید

کل تمرین را بمدت حداکثر نیم ساعت ادامه دهید.بعد از تمرین چشمان خود را بلافاصله باز نکنید.وبا شمارش تا 5 شماره وسه تنفس عمیق چشمان خود را باز کرده وازخدای خود تشکر کنید.این تمرین را تا ده روز انجام دهید تا دستان شما به لمس کردن هاله عادت کند. تا بتوانیم تمرینهای دیگری در این زمینه را انجام دهیم

لمس هاله

امیدوارم تمرین اول را به درستی انجام داده باشید.چون زیر بنای تمام تمرینهای دیگر میباشد.واما تمرین دیگری در باب لمس هاله

باز هم به ترتیبی که گفته شد در حالت آرامش قرار گیرید. بر روی چاکرای 7 خود تمرکز کنید.این بار به لمس چاکراهای خود اقدام نمایید

محل چاکراها را در نظر بگیرید.دستان خود رابه ترتیب از چاکرای دوم تا چاکرای هفتم بروی آنها قرار دهید.به آرامی دستان خود را حدود 20ساتیمتر از چاکراها دور کنید. بعد از آن به آرامی دستان خود را به طرف چاکراها ببرید.هر جا دستانتان به مانعی برخورد کرد.آنها را نگه دارید.وبه آرامی به لمس آنها اقدام کنید.برخی انرژی زیادی را زیر دستان خود حس خواهید نمود.بعضی دیگر که حس لامسه حساستری دارند.چاکرا را بصورت جامد مثلا یک تکه چوب حس خواهند کرد.این دسته از افراد چاکراها را بطور کامل حس کرده اند . هر چاکرا را بمدت 3 دقیقه لمس نمایید. این کار سبب تحریک چاکراها واحیانا دردناک شدن آنها میگردد. واین نشانه باز شدن تدریجی آنها خواهد بود. لازم به ذکر است که این تمرینها را با چشم بسته انجام دهید


اصولا دیدن هاله به دو صورت ممکن است

الف) دیدن هاله با چشم سوم (مربوط به چاکرای ششم

ب)دیدن هاله با چشم که این مقوله نیز به دو صورت ممکن میباشد

الف- با چشم مسلح

ب- با چشم غیر مسلح که به تفضیل در مورد آنها صحبت خواهم کرد

اصولا دیدن هاله با چشم سوم اصولی ترین روش برای دیدن هاله خود ودیگران است . شخص در این حالت میتواند کلیه لایه های هاله را دیده وبا دانشی که معمولا از طریق چشم سوم به آنها منتقل میشود آنرا تجزیه وتحلیل نماید. نظر به اینکه خود تجربه ای در این زمینه ندارم ترجیح میدهم که در باره این مقوله صحبتی بیش از این نداشته باشم . باز شدن چشم سوم یکی از مقوله های معرفتی است که احتیاج به خود سازی وخودشناسی ویژه ای دارد. دیدن هاله با چشم مسلح: کلیه علاقمندان به دیدن هاله میتوانند از عینکی به نام کرلیان استفاده کرده وموفق به دیدن هاله گردند . البته این را در نظر داشته باشید که استفاده زیاد از این عینک باعث آسیب به چشم خواهد شد. راه دیگری نیز برای دیدن هاله خودتان به شما پیشنهاد میدهم وآن اینکه به وسیله دوربین عکاسی به همین نام(کرلیان)شما میتوانید از هاله خود عکسبرداری کرده ونتیجه را مشاهده نمایید. این دوربین در تهران موجود است وقیمت عکسبرداری آن 15000 تومان است. دیدن هاله با چشم غیر مسلح: در نظر داشته باشید که در این روش فقط به دیدن هاله اکتفا نکنید با روشی که شرح آنرا بطور کامل برای شما خواهم داد علاوه بر دیدن هاله شما قادر خواهید بود انرژیهای اطرافتان را بخوبی مشاهده نمایید.واگر کمی بیشتر تمرین نمایید قادر خواهید بود کلیه رنگهای اصلی را در اسمان وزمین مشاهده کنید.انسان میتواند با تعقل به موجودات مادی وطبعیی بنگرد وخدا را در آن مشاهده کند و قدرت خالق را در یابد . ولی متاسفانه انسان بقدری شکاک شده که بدیهیات را درک نکرده ودنبال نشانه ای غیر مادی است تا عظمت خالق رادریابد.

امیدوارم که تمرین وانهادگی ورفتن در سطح آلفا انجام داده باشید . با تمرین در سطح آلفا به تدریج سمت راست مغز شما فعال خواهد شد .واین فعالیت به شما اجازه خواهد داد که حتی بعضی از پیامهای معنوی را در این حالت دریافت نمایید. این تذکر را به شما عزیزان بدهم کلیه کسانی که به نوعی ارتباط با ارواح یا اجنه دارند از این روش استفاده ننمایند.واین را ذکر نمایم که این ارتباطات به ضرر این عزیزان خواهد بود ارواح سرگردان انرژی سنگین زیادی به شما منتقل خواهند نمود . وباعث مشکل در سیستم وبدن پرانیک وانرژیک شخص خواهد شد. اجنه نیز با قرار گرفتن در چاکراهای مختلف شخص بصورت انگل از انرژیهای شخص استفاده خواهند کردوایندو باعث بیماری ومشکل جهت شخص خواهد شد.

تمرین دیدن هاله تک رنگها

جای مناسب وراحتی را انتخاب نمایید. چند کاغذ رنگی انتخاب نمایید. (اگر براق باشد بهتر است برای شروع از رنگ قرمز استفاده نمایید. دیدن هاله رنگ قرمز ساده تراز بقیه رنگها میباشد. جهت راحتی کار کتاب قطوری را انتخاب کنیدوکاغذ را دور آن بپیچید. بجای کتاب میتوان از یک آجر نیز استفاده کرد. آنرا به فاصله 5/1متری خود بروی میز قرار دهید. سعی کنید که از نور یک لامپ 100وات معمولی در این تمرین استفاده کنید بطوری که نور از پشت سر شما بروی سوژه بتابد. زمینه پشت سوژه را به رنگ سفید انتخاب کنید. اکنون به حالت وانهادگی به شرحی که گفته شد بروید. بعداز رفتن به حالت آلفا به آهستگی چشمان خود را باز کنید و با دید محیطی به سوژه نگاه کنید یعنی به 2ساتیمتری اطراف ومحیط پشت سوژه نظر کنید. واز خیره شدن مستقیم به آن خوداری نمایید. هاله تک رنگ بعد از مدتی ظاهر خواهد شد. توجه داشته باشید اگر موفق نشدید باز هم تمرین کنید واز تلاش خسته نشوید. روئیت هاله در افراد مختلف یکسان نیست . امکان دارد افرادی زودتر موفق به دیدن آن گردند. کسانی که عینکی هستند به نسبت سریعتر از افراد دیگر انرژیها را روئیت خواهند نمود واین به دلیل استفاده از سلولهای کناری چشم هنگام دید توسط آنان است. افرادی که این تمرین را انجام میدهند توضیح دهند که هاله رنگ قرمز را چه رنگی مشاهده نموده اند. وهمچنین بعد از مشاهده هاله رنگهای مختلف بنویسید که هاله هر رنگ را به چه رنگی مشاهده نموده اید. توجه داشته باشید برای دیدن هاله موجودات زنده که بسیار ظریفتر وسیالتر از ماده هستند حتما باید تمرین فوق را انجام داده باشید. منتظر پیامهای شما عزیزان هستم تا مطالبی دیگر در این باب را به شما عزیزان تقدیم نمایم.


روش دیدن هاله گیاهان ودیدن انرژی در فضا

دیدن هاله موجودات زنده به سبب ظریف بودن میدان انرژی اطراف آنها مقداری مشکلتر است. قبل از هر کار از خداوند بزرگ درخواست کمک وموفقیت روز افزون در امور معنوی ومادی در زندگی خودو دیگران نمایید.جایگاه ساکت وخلوتی را انتخاب کنید. همیشه از رنگ قرمز به سبب سادگی دیدن هاله آن استفاده نمایید. یک یا دو شاخه گل سرخ انتخاب کنید. آنرا در فاصله 5/1 متری خود قرار دهید. سعی کنید پشت زمینه سوژه برنگ سفید باشد. اکنون بروی صندلی راحتی قرار بگیرید و بشرحی که قبلا داده شدبه حالت وانهادگی بروید.بعد از قرار گرفتن در سطح آلفا به آهستگی چشمان خود را باز کنیدوباز هم بادید محیطی سوژه را بنگرید. اگر تمرینهای قبل را بخوبی انجام داده باشید بسادگی چتر هاله گل را تشخیص خواهید داد. حال میتوانید از انواع واقسام گیاهان با رنگهای مختلف استفاده نمایید. برای دیدن انرژی در فضا محیط ساکتی را در طبیعت انتخاب کنید.طاق باز دراز بکشید.بطوریکه سر شما در سایه قرار بگیرد.

اکنون به حالت آلفا برویدوبه آهستگی چشمان خود را باز کنیدوبه آسمان بنگرید.انرژیها را بعد از کمی دقت رویت خواهید کرد

 

2)    قسمت دوم: نظریه منتقدان هاله

نسبت به وجود هاله و دیدن هاله انتقادهای زیادی از طرف مجامع علمی شده... جالب ترین نمونه از این عکس العمل ها برنامه زنده تلویزیونی بوده که در اون از یه مرکز معروف هاله دیدن در آمریکا یه کسی رو دعوت کرده بودن تا در این برنامه بتونه اثبات کنه که هاله رو میبینه و برای اینکه بتونه اثبات کنه تدارک خاصی هم فراهم کرده بودن که لینک توضیح در موردش رو براتون در آخر همین بخش میفرستم... جایزه اینکه بتونه اثبات کنه هم 10 هزار دلار بوده (به یاد جایزه 10 هزار دلاری معروف برتراند راسل) و خلاصه اینکه اون طرف که اومده بوده با اختلاف خیلی بدی نتونسته اثبات بکنه! الان هم چنین جایزه ای هنوز وجود داره ولی مبلغش به 1 میلیون دلار افزایش پیدا کرده و هنوز کسی پیدا نشده که بتونه چنین چیزی رو اثبات بکنه... توضیح و نظر منتقدان در این مورد و ماجرای این مسابقه رو هم می تونین از این لینک بخونین.

 

3)    قسمت سوم: نظر خودم

با تمام این توصیفات و اطلاعات من نظرم کاملا همسو هست با لینکی که از نظریه های منتقد در این ارتباط براتون فرستادم. (این لینک رو خیلی گشتم تا پیدا کنم که همه نظرات خودم رو توش داشته باشه). دلایل و استدلاتی که من بهش رسیدم دقیقا مشابه مواردی هست که در این لینک بهش اشاره شده و من حرف اضافه تری در این مورد ندارم.

 

4)    کلام آخر

این موضوع خیلی چالش برانگیز هست و هنوز هم در دنیا در این مورد نظرات متفاوتی از طرف آدمهای مختلف داده میشه... من در این مورد خیلی تحقیق و مطالعه کردم ولی نظری که دارم به این مفهوم نیست که حتما درست باشه... من به چنین نظری رسیدم بدون اینکه اصرار داشته باشم که حتما درست هست.