نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

نوشته های من

نوشته هایی با موضوعات فلسفه، اعتقادات الهی، روانشناسی، ادبیات، موضوعات علمی و ....

عطسه، عافیت باشه و صبر

پاره ای از باورهای خرافی قرنهاست که در بین بشریت وجود داره و دونستن مرجع و سرچشمه اونها نشون میده که تمدن بشر هنوز چقدر ابتدایی هست. بعضی از نمونه های جالب از این اعتقادات خرافی رو میتونین در جلد اول از مجموعه تاریخ تمدن بخونین. یه نمونه جالب در این ارتباط "عطسه کردن" هست! در قسمتی از جلد اول تاریخ تمدن این مطلب رو خونده بودم که در روزگار ابتدایی تمدن بشر تصور جدایی روح از جسم رو بر اثر خوابهایی که میدیدن پیدا کرده بودن و علت بعضی از مرگها رو این می دونستن که روح راه برگشت به جسم رو گم کرده! رو همین حساب وقتی کسی عطسه میکرده این ترس رو داشتن که نکنه روحش از دماغش بیاد بیرون! (در تقریبا 80 در صد از افسانه هایی که در مورد خلقت انسان وجود داره (چه کتابهای مقدس و چه افسانه های یونانی) این مطلب هم وجود داره که از روح یه موجود عالی در انسان دمیده شده) و برای همین نگران بودن که با عطسه کردن اون روح از بدن بیرون نیاد! (این قسمت رو از کتاب تاریخ تمدن نتونستم پیدا بکنم که عین مطلب رو براتون بفرستم.)

از اینجا بود که این باور که وقتی کسی عطسه میکنه بهش میگن عافیت باشه به وجود اومد. قسمت دیگه ای رو در همین ارتباط براتون عینا می نویسم:

بعضى از حکایات کلیمیان در عهد عتیق مشعر بر آن است که پس از خلقت آدم چندین قانون سماوى درباره افراد بنى نوع بشر وضع شده از جمله آن بود که هیچکس عطسه نخواهد کرد مگر در هنگام مردن و بنا بر این هر یک نفرى در تمام عمر خود بیش از یک عطسه نمى کرد که همان عطسه اولى و آخرى اوست .این ترتیب برقرار و تخلف ناپذیر بود تا در زمان یعقوب .یعقوب چون دید که مردن بلا خبر و مرض خیلى چیز بدى است سر به آسمان بلند نموده درخواست کرد که این قانون برداشته شود. مسئول وى اجابت شده و با کمال تعجب اولاد اسرائیل که تا آن روز هیچ مرض موتى جز عطسه نمى شناختند دیدند یعقوب عطسه زد و نمرد و چون این خبر به همه جا منتشر گشت محض تشکر و اظهار خرسندى قرار بر آن گذاردند که هر کس عطسه کند به او بگویند عافیت باشد. حتى اگر شخصى تنها باشد و عطسه کند و کسى نباشد که به او بگوید عافیت باشد خود او مکلف است که بلند بلند به خود بگوید که عافیت باشد. این بود که از آن روز به بعد عطسه جزء علایم و آثار بسیار نیک محسوب شده اغلب از روى آن تفاءل به خیر زده یا امر به صبر و سکوت نموده از عجله و اضطراب ممانعت مى کردند.

در یکى از سلطنت نشینهاى قبایل بومى ینگى دنیا رسم بر آن بود که هر وقت پادشاه عطسه مى کرد علاوه بر آنکه تمام عملجات خلوت و درباریان مکلف بر آن بودند که بگویند عافیت باشد این بخر را مسلسلا به خارج نیز نشر داده تمام اهالى حتى ساکنین دوردست نیز مى بایستى بگویند عافیت باشد.

در دربار سلطنتى صنعا تفصیل عافیت باشد به طور عجیبترى جریان داشته به محض آنکه پادشاه عطسه مى نمود تمام اشخاصى که شرف حضور داشتند به دور خود چرخیده و پشت به پادشاه نموده به کپل راست خود مشت زده مى گفتند عافیت باشد و چنین مى دانستند که به این تدبیر استقلال سلطنت را حفظ کرده اسباب ترقى و سعادت دولت و ملت را فراهم مى آورند

منبع : مردان علم در میدان عمل (جلد دوم)

خوندن این مطالب برای من از این جهت جالب هست که نشون میده تمدن بشر هنوز هم چقدر ابتدایی هست و هنوز هم چقدر خرافات نقش داره در زندگی ما.

 

پی نوشت۱: من نظر شخصیم این هست که یکی از اصول اساسی در تحلیل یک اعتقاد پیدا کردن ریشه های پیدایش اون اعتقاد هست.

پس نوشت۲: بعضی از خرافات با مرور زمان جزو آداب اجتماعی شدن. به این ترتیب رعایت کردن این آداب بیش از اینکه نشانه اعتقاد به اون خرافه باشه رعایت آداب اجتماعی هست. در مورد اینکه وقتی کسی عطسه میکنه بهش "عافیت باشه" میگن هم همینطور هست.

پی نوشت۳: من خودم با اینکه به این خرافه اعتقاد ندارم برای رعایت آداب اجتماعی اگر کسی عطسه کنه بهش عافیت باشه میگم ولی اگر خودم یا کسی عطسه کنه به هیچ وجه نه اعتقاد دارم و نه میگم که صبر اومد ;)